بيانيه و تحليل کانون نشريات دانشجويي آذربايجان در خصوص کاريکاتور موهن روزنامه ايران بر عليه ملت شريف تورک

 

در سير حيات تاريخي ملتها, زمانها, دوره­ها و مقاطع حساسي وجود دارد که اگر آگاهي, درايت, تدبير, زمان­شناسي و موقعيت­شناسي ملت و نخبگان آن براي صيانت از حيثيت, هويت ملي و منافع ملي متشکل و متبين نشود آن ملت ممکن است دهها سال و حتي صدها سال چوب ندانم­کاري­ها و ساده­لوحي­هاي آن نسل را بخورد. در حقيقت مصداق عيني اين سخن بدون هر نوع پرده­پوشي ملت آذربايجان است که در چند قرن اخير از ملتي حاکم و توسعه دهنده علم, هنر, معماري و مدنيت در جغرافياي وسيعي از خاور ميانه اکنون به ملتي تبديل شده است که محکومان ديروز که هميشه از صداقت و خيرخواهي آذربايجاني­ها برخوردار بوده­اند به کثيف­ترين شيوه­ها و رذيلانه­ترين روشها بر حيثيت و هويت ملي آن مي­تازند و دردآورتر آنکه به اصطلاح وکيل ملت در مجلس که انتظار اوليه از وي دفاع از حقوق ملي تورکهاي آذربايجان است در همان روزنامه پليد مصاحبه کرده و چون مي­داند دانشجويان به عنوان قشر آگاه و دلسوز ملت آذربايجان به اين لجن پراکني به اصطلاح روزنامه ايران عکس­العمل نشان خواهند داد قبل از آنکه از بانيان اين لجن پراکني حتي انتقاد ملايمي کند پيشاپيش به اعتراض کنندگان به اين لجن پراکني اتهام سوء استفاده کنندگان از احساسات مردم را مي­زند. البته در صد سال اخير نمايندگاني از اين طيف اکثريت نمايندگان آذربايجان در مجالس ملي و شوراي اسلامي را تشکيل مي­دادند که دليل آن واضح است: آنها نمايندگان دولتند نه ملت!

ريشه­يابي وضعيت وخيم فعلي ملت تورک حداقل نياز به نقد روشنفکران و فعالان سياسي دويست سال اخير آذربايجان دارد. جدايي ملت آذربايجان با اشغال روسيه و ظهور روشنفکراني چون فتحعلي آخوندزاده, عبدالرحيم طالبوف, ميرزا يوسف خان مستشارالدوله تبريزي, زين­العابدين مراغه­اي, سيد حسن تقي زاده, احمد کسروي و ... که عدم درک دقيق مفهوم دولت-ملت (Nation-State) که بر مبناي هويت زباني در اروپا شکل گرفته بود و درک سطحي آنان از مباني مدرنيته و دولت ملي که آن را به مفهوم پيروان شريعت مي­فهميدند و نهايتا مبناي هويت زباني آن را زبان فارسي تعيين کردند, به انکار هويت ملي آذربايجان در دويست سال اخير ابتدا توسط روشنفکران آذربايجاني و سپس بعد از انقلاب مشروطه توسط روشنفکران تازه به دوران رسيده فارس و دولت مطلقه پهلوي منجر شد.

نتيجه اين ندانم کاريها و حماقت­هاي روشنفکران آذربايجاني به ويژه آنان که اسامي­شان قيد گرديد سرکوب, تحقير, فقر, مهاجرت, دربدري و انکار موجوديت فيزيکي و معنوي ملت آذربايجان در صد سال اخير بوده است. لجن پراکني اخير نيز ادامه اين روند دويست ساله دوره مدرن در تاريخ اخير آذربايجان مي­باشد. مشروطه­اي که با فکر, تلاش و خون مجاهدان آذربايجاني به بار نشست در نتيجه اين  ندانم­کاري­ها به خنجري تبديل شد که ملت آذربايجان را که خوش بينانه و ساده لوحانه به انتظار نتايج شيرين پيروزي انقلاب نشسته بود مورد هدف قرار داد. نتيجه سرکوب هويت ملي و غرور ملي در دويست سال اخير توسط شوونيسم روسي و آريايي و با همکاري کامل اکثر روشنفکران آذربايجاني به عينه قابل مشاهده است: ملتي را در روزنامه رسمي دولتي و کثيرالانتشار به سوسک تشبيه مي­کنند اما از ميان ملت بجز در دانشگاه­ها هيچ صداي اعتراضي بر نمي­خيزد و اين نشان مي­دهد که شوونيسم آريايي و خود فروختگان آذربايجاني آن به همراه ساده لوحان و فريب خوردگان, اغراض و نيات شوم خود را تا اينجا به خوبي انجام داده­اند و لجن پراکني­هايي از اين دست شايد هر از گاهي براي چک کردن ميزان پيشرفت پروژه آسيميلاسيون انجام مي­گيرد و «طرح تحقيقاتي فاصله اجتماعي» در سال 1374 را نيز بايستي از اين دست اقدامات شمرد که با واکنش قاطع جنبش دانشجويي آذربايجان روبرو شد.

کانون نشريات دانشجويي آذربايجان ضمن محکوم کردن اين­گونه لجن پراکني­ها و درخواست اشد مجازات براي مسببان آن, و همچنين تقدير از فعالان جنبش دانشجويي آذربايجان در تبريز, اروميه, اردبيل, زنجان, مراغه و ساير شهرهاي بزرگ و کوچک آذربايجان, فرصت را غنيمت شمرده به همه فعالان جنبش دانشجويي آذربايجان, روشنفکران و ساير فعالان سياسي, فرهنگي و اجتماعي آذربايجان گوشزد مي­کند که ديگر دوران تمجيد از انقلاب مشروطه و نوگرايان آذربايجان و ذکر اينکه آذربايجانيان پيشرو نظري و عملي مدرنيته و مدرنيزاسيون در آذربايجان و ايران بوده­اند گذشته است و نتايج خفت بار اعمال اين روشنفکران بر کسي پوشيده نيست. بلکه جريانات گذشته و اعمال روشنفکران گذشته بايد بر مبناي هويت و منافع ملي آذربايجان به نقدي بي­رحمانه سپرده شوند تا زميته براي طراحي مباني نظري منافع ملي آذربايجان هموار گردد. زيرا روشنفکران آسيميله شده آذربايجان حتي در شرايط کنوني نيز آنچه در مورد هويت ملي ايران و آذربايجان مي­گويند چيزي جز تکرار اراجيف بافته شده به دست فتحعلي آخوندزاده, عبدالرحيم طالبوف, ميرزا يوسف خان مستشارالدوله تبريزي, زين­العابدين مراغه­اي, سيد حسن تقي زاده, احمد کسروي و ... نيست.

ارائه مباني نظري و عملي گفتمان هويت و منافع ملي مستقل آذربايجان و بازپخش آن در ميان مردم کوچه و بازار ملت آذربايجان و بيرون راندن گفتمان­هاي پوسيده فارسي از آذربايجان ضروري­ترين و فوري­ترين اقدامات پيش­ روي جنبش دانشجويي و روشنفکران ملي آذربايجان است و اين مسير و شيوه اصلي مبارزه با لجن پراکني­هاي روزنامه­هايي مانند ايران است که از مرکز پخش مي­شوند هيچ فرقي با ايران ندارند.

تاکيد مي­کنيم که واقعه اخير فقط تلنگر و تذکري براي ملت آذربايجان بود و ما مسيري طولاني بايستي براي رسيدن به حقوق ملي خود در قالب ارزشهاي دنياي مدرن مانند حق تعيين سرنوشت, دموکراسي, حقوق بشر, پلوراليسم و تکثرگرايي بپيماييم. انسجام و آگاهي از هويت و منافع ملي و هماهنگ شدن با روندهاي بين­المللي و فرصت­شناسي در شرايط فعلي بار ديگر بايستی مورد گوشزد قرار گيرد.

کانون نشريات دانشجويي آذربايجان

                                                                                                               27/2/1385